به سبک ((گفت و شنود)) کیهان

گفتم :تازه چه خبر؟

گفت:اصلاح طلبان یا همان فتنه گران نام اشنای دیروزی دوباره بوی انتخابات به مشامشون خورده

گفتم:اینا که میگفتن ما ادم شدیم و کلی جلوی دوربین برای مردم سخنرانی کردن و فتنه رو تشریح کردند و ...

گفت:نه، گفتند اینبار باید برای وحدت و اعلام عدم خروج از حاکمیت و اشتی با مردم وارد میدان بشیم تا به نوعی مورد تشویق مردم قرار بگیرن

گفتم:بابا دوباره میان درستش کنن خرابتر میشه ها. حد اقل الان بهاییها و فراماسوناشون و ...برای مردم رونشده

گفت:حتما فکر کردن که مردم ازشون استقبال میکنند و مورد تشویق قرار میگیرنو گذشته سیاهشون سفید میشه

گفتم:توجاده پلیس جلوی یه ماشینو میگیره و میگه چون از صبح تا به حال اولین کسی هستی که کمربند ایمنی بستی،برنده  58 هزارتومن پول شدی. حالا میخایی باهاش چیکار کنی؟ طرف میگه :میرم گواهینامه میگیرم. زنش سریع میگه :جناب سروان این وقتی اکس میزنه پرت وپلا میگه. بچشون از اون پشت میگه :بابا نگفتم با ماشین دزدی قاچاق نکنیم؟! یه صدا از صندوق عقب میاد:از مرز رد شدیم؟؟

 در یک مجلسی بودم که ساعت نه شب پیامکی امد به این مضمون ((رؤیانیان مدیر عامل پرسپولیس شد)) برای جمع خواندم همه گفتند برد با رؤیانیان است اما با قاطعیت اعلام کردم یقینا باخت با رؤیانیان است. افراد مقابل ادله شان را اوردند من هم پاسخ دادم اما بعد از ان مجلس اول خودم را شماتت میکردم که از کجا انقدر مطمئنی و بعد هم خدا خدا میکردم که این خبر تکذیب شود اما فردا ظهر خبر تایید شد. 

مدتی گذشت اخباری از گوشه و کنار به دستم میرسید که مؤید حرفهایم بود ولی باور نمیکردم. سردار را از نزدیک میشناختم ،قبولش برایم سخت بود اما مدتی گذشت تا ماجرای خریدهای میلیاردی در فوتبال پیش امد و هشداری بود برای ورود تفکری جدید در فوتبال الوده این کشور.و  تفکری که بوی سرمایه داری رنگ باخته را میداد. باز هم گذشت تا مصاحبه ای از محمد اقا در مقابل درب ورودی هتل لاله توسط خبرنگار باشگاه خبرنگاران پخش شد. کلماتی از زبان حاج محمد محبوب خودمان بیرون امد که شوکه شدیم. گویا او شستشوی مغزی شده. میگفتم مگر میشود یکنفری بعد از پنجاه سال که شخصیتش شکل گرفته،چند ماهه تغییر کند؟؟!! باز هم گذشت تا دیشب که از برنامه نود مصاحبه سردار پخش شد و ان جمله سخیف فوضول... بر زبان ایشان رانده شد. 

اما با اجازه سردار من قصد فوضولی دارم. اولین فوضولی این باشه: سردار عزیز ما شاهد معامله ای هستیم که دو سرش باخت است. اما نمیدانیم ابروی پر ثمرت را با چه چیز معامله کردی؟  ما نمیدانیم شرت بازیکنان پرسپولیس سرخ تر است یا خون همسنگرانت ؟ ما نمیدانیم ریش بلند و چفیه را ببینیم یا ادبیات تغییر کرده شما را ؟ مانمیدانیم فرماندهی کمیته و ناجا مازندران و راهنمایی و رانندگی را ببینیم یا مدیریت زودگذر و بی ثمر پرسپولیس را ؟ ما نمیدانیم خیلی چیزهای دیگر را ببینیم یا خیلی چیزهای دیگر را ؟؟؟؟؟ اما به همان همسنگرانت قسم نمیتوانیم از دست رفتنت را ببینیم ، نمیتوانیم تغییر منفی تورا ببینیم ، نمیتوانیم سرمایه عظیم گذشته ات که در حال سوختن است را ببینیم در حالیکه توان مهار انرا داری. 

سردار ، امام صادق میفرماید مؤمن ایینه مؤمن است ،من خودم را مؤمن نمیدانم اما تو یادت هست چه حسابی روی تو باز کرده بودیم  من و شما خوب همدیگر را میشناسیم به هر سه قسم جلاله سوگند این جایگاهت نیست و از تو استدعا میکنیم از فوتبال کناره بگیر حتی اگر خانه نشین میشوی. و بدان یقینا به نفعت هست. و باز هم بدان که دلمان خون است و با اطمینان میگم ابروی ارزشمندت را به دست گرفتی و برای ما خیلی سخت است. 

یاعلی     

به سبک ((گفت و شنود )) کیهان

گفتم: تازه چه خبر ؟

گفت:وزیر جنگ اسرائیل تهدید کرده که به ایران حمله میکنیم وقدرت بلا منازع میشیم و عِل میکنیم و بِل میکنیم

گفتم:پرز که گفته از ترس حمله به ایران شبا خوابم نمیبره و میترسم رویاهام محقق نشه و ضایع بشم

گفت:مثل اینکه دوباره وضعیت فعلیشونو فراموش کردن و دست به توهم زدن

کفتم: اینها با این خواب و خیالاشون که نمیتونن عملی کنن اخر خودشون خودشونو نفله میکننا

گفت :خب بهتر زودتر شرشون کم میشه

گفتم: یه بنده خدایی تمام داراییش یه کیسه ماست بود گذاشته بود روی سرش ببره شهر بفروشه

تو راه، توهم زد و  با خودش فکر کرد که <<ماستو می فروشم از قیمت اون چند تا تخم مرغ میخرم. تخم مرغ ها رو زیر مرغ همسایه میذارم تا جوجه بشه. جوجه ها که مرغ شدند می فروشمو از قیمتش گوسفند می خرم. کم کم گوسفندهام زیاد میشه، یک روز بین چوپون من و چوپون کدخدا زد و خورد میشه کدخدا منو صدا میزنه و از من میپرسه : چرا چوپون تو چوپون منو زده؟

منم میگم : زد که زد خوب کرد که زد !>> طرف که تو عالم خیال بود همینطور که گفت : «زد که زد خوب کرد که زد» سرشو تکون داد و ظرف ماست از سرش افتاد زمین و شکست و زندگیش نابود شد.

 یا علی

قسم به عشق جدایی ز آشنا سخت است
جدایی از سحر و محفل دعا سخت است

برای دیده شب زنده دار خود گریم
قسم به اشک سحر دوری از بکا سخت است

صفای هر دل عاشق مرو مرو رمضان
دوباره رویت دلهای بی صفا سخت است

بیا مرو که شیاطین دوباره می آیند
بدون جلوه تو انس با خدا سخت است

 دوباره وقت اذان غفلت عارضم گردد

غم جدایی از ذکر ربنا سخت است

پرستوی دل ما را ز بام خود مپران
که ترک سفره شاهانه بر گدا سخت است

بعید نیست به زودی فرارسد مرگم
امان که این سفر آخرت دلا سخت است

قیامتی است قیامت که روز وانفساست
اگر نظر ننماید امام رضا(ع) سخت است

مرا به ساحل دیدار دلبرم برسان
شکسته کشتی و دریایی از بلا سخت است

بگو به خیمه نشینان جبهه ای شهدا
فدائیان حسین دوری از شما سخت است

هنوز مرغ دل خسته ام مهیا نیست
هنوز پر زدنم سوی کربلا سخت است

خدا کند به دلم مهر نوکری بزنند
خدا کند خودشان سوی دلبرم ببرند

شاعر: سید محمد میرهاشمی

 اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِی لِشَهْرِ رَمَضَانَ وَ أَعُوذُ بِکَ أَنْ یَطْلُعَ فَجْرُ هَذِهِ اللَّیْلَةِ إِلا وَ قَدْ غَفَرْتَ لِی

اللَّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِنَا إِیَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوما وَ لا تَجْعَلْنِی مَحْرُوما

عید سعید فطر بر شما مبارک باد

1400سال پیش زمانیکه ظهرعاشورا در ارض کربلا خیمه حسین ابن علی به اتش کشیده شد دیگر خیمه ای بنا نشد، اسلام وجود داشت اما محمدی نبود، ائمه بودند اما تشکیل حکومت ندادند چون مردم در جهل بودند و بارها از ائمه اطهار شنیدیم که اگر...تعداد یار داشتم قیام میکردم. سالها گذشت چهره ها تغییر کرد اما تقابل بین دو جبهه برقرار بود. اسلام و یهود.لباس یهود هر روز بر تن یک نفر میشد در عاشورا برتن شمر، پشت درب خانه علی برتن غنفذ این لباس دست به دست چرخید از ابو سفیان ها گرفته تا خلفای عباسی و 1400 سال مسلمان بود ولی اسلام در قهقرا بود ، مسلمان بود ولی عقب مانده بود ، مسلمان بود ولی مسلمانی نمیکرد اری قرن ها گذشت و یهود مسلط بود  خداوند یازده امام بر مردم نهاد اما همگی در غربت در مقابل چشم مسلمانان شهید شدند و دوازدهمین حجت خود را در حصار امنی قرار داد تا زمین از حجت خدا خالی نباشد

قرن ها گذشت و لباس یهود تغییر کرد ،اینبار این لباس بر تن دیکتاتورهای منطقه شد و همچنان مسلمانان در غربت به سر میبردند تا اینکه قوم سلمان به پا خواست

(مارا نبی قبیله سلمان خطاب کرد   روی غرور و غیرت ماهم حساب کرد)

 رهبری امت را سیدی از تبار نبی با روحی خدایی و منبعث از ولایت فاتح خیبر به دست گرفت. مردم امده بودند مصمم هم بودند و با غیرت ،هزینه هایی هم داده بودند. اما ماندند تا به خمینی لبیک بگویند ، این اغاز راه بود حال خمینی مانده و ملتی که تمام دنیا رو در روی اوست. خمینی مانده و یارانیکه هر روز از کنار او رجعت میکنند. جنگ شد، لباس یهود بر تن صدام ملعون شد اما ملت با دست خالی ایستاد و به دنیا ثابت کرد 

(در دل جنگ نه هر خار و خسی میماند   جگر حمزه اگر داشت کسی میماند)

 هشت سال گذشت ولی انقلاب اسلامی ایران نیرومندتر از گذشته ماند امام ما اعلام کرد که ملت ما از ملت رسول الله برترند. اینجا بود که چهره جدیدی از اسلام به جهان و امت اسلام معرفی شد. خمینی رفت و همه گفتند انقلاب ایران تمام شد اما هم ایران ماند هم انقلاب  هم خمینی و هم راهش اینبار علمدار خامنه ای است. زعامت او اغاز شد و دشمنی ها ادامه پیدا کرد

 (فتنه ها افتاد یک یک اتفاق      زیر و رو کردیم جریان نفاق)

اما ایران ماند، اینبار قدرت علمی تمدن اسلام در اینه انقلاب ما متجلی شد و هر روز یک خبر غیر منتظره، و ملت های مسلمانی که حاکمان و روزگار خود را با جمهوری اسلامی مقایسه میکردند. کار به جایی رسید که خیاط یهود اعلام کرد

 (نتانیاهو : به هر سو می نگرم، خمینی و خامنه ای را می بینم که پشت مرزهای اسرائیل خیمه زده اند)

اری ما بعد از 1400سال که یهود خیمه ی سالارمان را اتش زد خیمه برپا کرده ایم. ما از نسل حسینیم، ما فرزندان فاتح خیبریم ،پهلوی مادر مارا شما شکستید،همان تیری که گلوی شش ماهه را درید امروز در سرزمین مسلمانان جنایت میکند،تمام فتنه ها را شما برپا کردید ما شعارمان را همان زمان جنگ اعلام کردیم

(جنگ جنگ تا رفع فتنه)

و هنوز یهود فتنه انگیز است، ما خوب میدانیم کجا خیمه بزنیم. خمینی 33سال پیش بهترین زمان سال را به عنوان روز قدس برگزید تا به مسلمانان جهان اعلام کند دشمن اصلی شما اسرائیل است و مسئله اصلی شما فلسطین، ما خوب میدانیم حاکمان شیطان بزرگ راهم شما انتخاب میکنید. رهبر ما حکیمانه اعلام کرد

(قدس کلید رمز الود فرج امت اسلامی است ) 

تمام راه ها به قدس ختم میشود. چهارده قرن از اسلام گذشته است،هر قرن را یکی از چهارده معصوم هدایت کرد و

این قرن به یاری خدا قرن بقیة الله است.

عدد هفت در دین ما جایگاه خاصی دارد و نهایت بسیاری از امور متعالی هفت است. قران را که باز میکنی اخرین ایه جزء شش که دروازه ورود به جزء هفت است این ایه را میخوانی

لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا...

یاعلی