سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
بماند بقیه اش
نویسنده : روح الله عماد
تاریخ : پنج شنبه 91 آذر 2
زمان : ساعت 12:42 صبح

 

ا

کوتاه کن کلام ... بماند بقیه اش 

مرده است احترام ... بماند بقیه اش

 

از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود 

آن هم نشد حرام ... بماند بقیه اش

 

هر کس که زخمی از پدرش خورده، قتلگاه 

آمد به انتقام ... بماند بقیه اش

 

شمشیرها شکسته شد و تیرها تمام 

شد نوبت خیام ... بماند بقیه اش

 

گویا هنوز باور زینب نمی شود

بر سینه ی امام؟ ... بماند بقیه اش

 

رو کرد در مدینه که یا ایهاالرسول

یافاطمه! سلام ... بماند بقیه اش

 

از قتلگاه آمده شمر و ز دامنش

خون علی الدوام ... بماند بقیه اش

 

سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش

از پیکر امام بماند بقیه اش

 

حالا قرار هست کجاها رود سرش 

از کوفه تا به شام ... بماند بقیه اش

 

تنها اشاره ای کنم و رد شوم از آن 

از روی پشت بام ... بماند بقیه اش

 

قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد

شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش

سلامتی شاعرش صلوات

 التماس دعا

یاعلی

 




| نظر


احلی من العسل
نویسنده : روح الله عماد
تاریخ : چهارشنبه 91 آذر 1
زمان : ساعت 12:40 صبح

 

حضرت فاسم

تو خواستی کمی ز کار عشق سر در اوری

و از نهال قامت خودت ثمر در اوری

امانتی به مادر تو داده بود مجتبی

سپرده است نامه را دم سفر در اوری

همین که از عموی خود گرفتی اذن رزم را

نمانده بود اندکی زشوق پر در اوری

سر نترس داری و پدر بزرگ تو علیست

عجیب نیست از تنت زره اگر در اوری

نداشت قلعه- کربلا وگرنه که برای تو

نداشت کار تا زچارچوب ((در)) دراوری

رجز بخوان و خاندان خویش را به رخ بکش

که کفر این سپاه کفر بیشتر دراوری

به چرخ تیغ خود به روی خاک دشت سر بریز

بزن که از حرامزاده ها پدر دراوری

نشد حریف تو کسی و میکنند دوره ات

خدا کند که جان سالم از خطر دراوری

ز اسب سرنگون شدی به شوق شیشه عسل

چگونه از میان خاک ها شکر دراوری

سلامتی شاعرش صلوات

التماس دعا

یاعلی

 




| نظر


خیالت جمع ای دریای غیرت خیمه ها با من
نویسنده : روح الله عماد
تاریخ : سه شنبه 91 آبان 23
زمان : ساعت 6:3 عصر

 

عقیله

 زبان حال حضرت زینب (س) با سیدالشهدا

 

نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید

شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده

زمین را غرق در خون خدا کردی خبر داری؟
تو اسرار خدا را بر ملا کردی خبر داری؟


جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت
از این عالم چه می خواهی همه عالم به قربانت

مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم
جهان را جان بده،  پلکی بزن، یا حی یا قیوم

خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی
و عیسی را به آیین مسلمانی در آوردی

خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی
از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی

تو می رفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم
به صحرایی سراسر از تو خالی خیره شد کم کم

تو را تا لحظه ی آخر نگاه من صدا می زد
چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا می زد

حدود ساعت سه ، جان من می رفت آهسته
برای غرق در دریا شدن می رفت آهسته

بخوان! آهسته از این جا به بعد ماجرا با من
خیالت جمع ای دریای غیرت خیمه ها با من

تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود
ولی از پا نیفتادم ، شکستم بی صدا در خود

شکستم بی صدا در خود که باید بی تو برگردم
قدم خم شد ولیکن خم به ابرویم نیاوردم 

نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید

سید حمیدرضا برقعی

انشاالله که توفیق درک معارف عاشورا و اسلام ناب در این محرم به ما عطا گردد

یاعلی

 




| نظر


ازمون
نویسنده : روح الله عماد
تاریخ : دوشنبه 91 آبان 15
زمان : ساعت 10:0 عصر

 

بسم الله العلی الاعلی

اگر در قربان سر از نفسانیاتت بریدی

و

در غدیر با مولایت پیمان بستی

ازمونی سخت پیش روست،

کربلا میدان غربال عاشقان شیفته و دل سوخته ایست که شیطان از تطمیعشان نا امید است

عاشورا روز امتحان حقیقی است

روزی که بیعت برداشته میشود

ای برادر کربلا در پیش روست

 

خائنین،بساط تقابل امت و ولایت را مهیا میکنند

اللهم اجعل عاقبت امورنا خیرا

یاعلی

 




| نظر


عید الله الاکبر
نویسنده : روح الله عماد
تاریخ : شنبه 91 آبان 13
زمان : ساعت 12:16 صبح

غدیر

گل تقدیم شماگل تقدیم شمادریای غدیر از ریزش ابشارگون وحی بر جان محمد(ص) لبریز استگل تقدیم شماگل تقدیم شما

و

گل تقدیم شماگل تقدیم شماقامت دین در زلال غدیر خم انعکاس می یابدگل تقدیم شماگل تقدیم شما


گل تقدیم شماگل تقدیم شماغدیر تجلی اراده خداوند،مکمل باور ما و نقطه تاملی در تاریخ استگل تقدیم شماگل تقدیم شما


گل تقدیم شماگل تقدیم شماعید بر عاشقان مبارک بادگل تقدیم شماگل تقدیم شما




| نظر



Design By : Ashoora.ir