سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
زد که زد
نویسنده : روح الله عماد
تاریخ : سه شنبه 91 مرداد 31
زمان : ساعت 8:4 صبح

 

به سبک ((گفت و شنود )) کیهان

 

گفتم: تازه چه خبر ؟

گفت:وزیر جنگ اسرائیل تهدید کرده که به ایران حمله میکنیم وقدرت بلا منازع میشیم و عِل میکنیم و بِل میکنیم

گفتم:پرز که گفته از ترس حمله به ایران شبا خوابم نمیبره و میترسم رویاهام محقق نشه و ضایع بشم

گفت:مثل اینکه دوباره وضعیت فعلیشونو فراموش کردن و دست به توهم زدن

کفتم: اینها با این خواب و خیالاشون که نمیتونن عملی کنن اخر خودشون خودشونو نفله میکننا

گفت :خب بهتر زودتر شرشون کم میشه

گفتم: یه بنده خدایی تمام داراییش یه کیسه ماست بود گذاشته بود روی سرش ببره شهر بفروشه

تو راه، توهم زد و  با خودش فکر کرد که <<ماستو می فروشم از قیمت اون چند تا تخم مرغ میخرم. تخم مرغ ها رو زیر مرغ همسایه میذارم تا جوجه بشه. جوجه ها که مرغ شدند می فروشمو از قیمتش گوسفند می خرم. کم کم گوسفندهام زیاد میشه، یک روز بین چوپون من و چوپون کدخدا زد و خورد میشه کدخدا منو صدا میزنه و از من میپرسه : چرا چوپون تو چوپون منو زده؟

منم میگم : زد که زد خوب کرد که زد !>> طرف که تو عالم خیال بود همینطور که گفت : «زد که زد خوب کرد که زد» سرشو تکون داد و ظرف ماست از سرش افتاد زمین و شکست و زندگیش نابود شد.

 

 یا علی

 




| نظر



Design By : Ashoora.ir